یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود ، یه باغی بود ، باغ سرسبز و زیبا ، با درختان میوه ، چشمه قشنگ ، توی این باغ حیوانات زیادی زندگی میکردند مثل موش زبل ، سنجاب کوچولو ، خاله سوسکه و آقا مورچه هر روز صبح که خورشید یواش یواش طلوع میکرد حیوانات باغ از لانه هاشون بیرون میومدند و دنبال کار خودشون میرفتند بعضی ها به دنبال غذا میرفتند ، بعضی خانه خودشون رو درست میکردند و خلاصه هر کدوم مشغول کاری میشدند حیوانات باغ علاوه از اینکه باید غذای هر روزشون رو پیدا میکردند میکردند ,حیوانات منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تبریز تاتو مهدویت بهترین سایت در هجــرانی بی‌کــران نکات آشپزی خرید ارزان قیمت شورت فانتزی مردانه پسرانه لباس زیر باکسر 2021 دانلود کلیپ جدید haniyehnia